پلک خورشید به فرمان تو بر می خیزد
صبح از سمت خراسان تو بر می خیزد
نور هر صبح می افتد به در خانه ی تو
بعد از گوشه چشمان تو بر می خیزد
می کند مست ملائک را در حال سجود
عطر سبزی که از ایوان تو بر می خیزد
تا کسی زیر رواق تو دلش می گیرد
ابر می پیچد و باران تو بر می خیزد
با دل پاک کبوتر تو چه گفتی که هنوز
بال وا کرده پرافشان تو بر می خیزد
آخرین حلقه ی درهای جهانی مولا
درد می آید و درمان تو بر می خیزد...
.........................
پ.ن.1 : یکی از بهترین شعرهایی بوده که تا حالا خوندم .
پ.ن.2 : تو این شب و روزها ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید .
نویسنده » نرگس » ساعت 7:13 صبح روز
شنبه 91 آبان 27